داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان های جذاب و خواندنی و آدرس mahdi128.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





حالا این سنگ که صاف داشت میخورد توی سرش و بفهمی نفهمی خورد هم، یک دفعه او را از راه رفتن نگه داشت و وادارش کرد که به پشت سرش نگاه کند. و اینکه اگر از راهی که در پیش است هیچ خبری ندارد، در عوض میداند که راهی که آمده چه کیفیتی داشته. و میتواند به آن فکر کند و حتی برگردد یک جایی اطراق کند، چرا که در این روزهایی که همه چیز انقدر یکنواخت میگذشت، و آفتاب زمخت تابستان صاف میخورد توی سرش، و پشه ها پرواز ممتد خودشان را گرد او تمام نمیکردند و در تمام طول راه چیزی نبود به جز مشتی مجسمه های پریده رنگ و اجساد خون آلود درختان، و حصارهای از هم دریده، و پرنده های کوکی، در تمام طول این راه تنها چیزی که میتوانست او را نجات بدهد همین فکر کردن بود،
این شد که وقتی آن تخته سنگ افتاد، یکهو ایستاد و به همه ی این چیزها فکر کرد. نمیدانست به کجا دارد میرود، پس در رفتن حرکتی نبود، و در ماندن هم سکونی نبود. این جا پشت این تخته سنگ حالا خودش را میسایید به آن تا با آن یکی شود و درد و رنجی که از این راه در تن او جمع شده بود از جان به در کند.
حالا دیگر او جزیی از آن تخته سنگ شده، با شانه های استوار همین جا وسط راه دل خوش کرده و سالهاست که دیگر از جایش تکانی نخورده، همین تخته سنگی را میگویم که دیروز درست داشت روی فرق سرت فرود می آمد و تو بی هوا جستی از زیر آن و به راهی که میروی ادامه دادی، ...


نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت21:05---11 ارديبهشت 1392
وبلگت خیلی قشنگ بود مرسی که به وبلاگم سر زدی منم لینکت کردم

mohamad
ساعت19:18---11 ارديبهشت 1392
سلام.
وب قشنگی دارین.
مرسی که سر زدین.منم لینکتون کردم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 19:4 ] [ مهدی رضایی ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی، قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که: می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی ...
آبان 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392
امکانات وب